بلند پروازی من آنست که در ده جمله چیزی را بگویم که کسی دیگر در یک کتاب می گوید .
نادرستی یک حکم باعث نمی شود که آن حکم را رد کنیم ، احکام نادرست برای زندگی آدمی ضروری است و رد کردن آنها را به معنای رد کردن زندگی است .
با رنج عمیق درون ، آدمی از دیگران جدا می شود و والا می گردد .
درست است که ما عاشق زندگی هستیم ؛ اما نه از آن رو که بدان خو کرده ایم ؛ بل از آن رو که خو کردهءعشق ایم . عشق هیچگاه بی بهره از جنون نیست . اما جنون نیز هیچگاه بی بهره از خرد نیست .
خطر خوشبختی در این است که آدمی در هنگام خوشبختی هر سرنوشتی را می پذیرد و هرکسی را نیز .
کسانی که در خود احساس حقارت می کنند به دیگران رحم می کنند اما به دلیل غرورشان دم نمی زنند ! یعنی درد می کشند و می خواهند با دیگران هم دردی کنند . کسانی که با دیگران همدردی می کنند به دلیل دردمند بودن خودشان است .
آدم های آزاده دل شکسته و پر غرور ، خود را از تیررس نگاه دیگران پنهان می کنند .
ذات بیرحمی در دیدن رنج دیگران است ، اما فردی که بیرحم است ، این بیرحمی گریبانگیر خودش هم می شود و به ایشان نیز آزار خواهد رسید .
نسبت به فرد پایین تر از خود نفرت نداریم بلکه نسبت به فرد برابر با خود یا بهتر از خود .
کسانی که مردم آنها را اهل اخلاق می دانند اگر ما اشتباهشان را ببینیم از ما به بدی یاد خواهند کرد حتی اگر دوست ما باشند .
حقیقت نیازمند نقد است نه ستایش .
اختلاف طبقاتی از ضروریات جامعه است چون عامل اشتیاق به پرورش حالت های والاتر کمیاب تر دورتر و عامل چیرگی بر نفس می شود .
مرد خواهان حقیقت است اما زن موجودی سحطی نگر است .
آنچه والا بودن یک فرد را ثابت می کند کرده های او نیست چون بیخ و بن آنها معلوم نیست و معانی مختلفی دارند ، والایی در ایمان به هدف و آرمان است .
از فلاسفه می خواهم که به دنبال حقیقت نروند چون حقیقت نیاز به پشتیبان ندارد .
برای آدمی بنیادی تر از بررسی حقیقت جستجوی ارزش آن بوده است و متافیزیسین ها همگی به دنبال ارزش گذاری مفاهیم متضاد بوده اند .
آنچه آدمی را والا می کند مدت احساس های والا در اوست نه شدت آن احساس ها .
حقیقت مانند آب دریا است چون نمک آب دریا زیاد است تشنگی را رفع نمی کند . اگر حقیقت آدمی تحریف شود مثل آب شور دریا خواهد بود که تشنگی اش را رفع نخواهد کرد .
چهار فضیلت آدم والا عبارت است از : دلیری ، درون بینی ، همدلی و تنهایی که گرایش به آنها سبب پاکی می شود .
اراده یک احساس نیست بلکه شامل احساس های فراوان است و نمی توان آن را از اندیشه جدا کرد . در عین حال اراده یک شور است و کسی که اراده می کند به اشتباه اراده را با عمل یکی در نظر می گیرد .
کسی که آرمان نداشته باشد کمتر لاابالی ست تا کسی که راه رسیدن به آرمانش را نمی داند .
فرد مقتدر کسی است که قادر به کسب تعهد است ، زیرا حق چنین کاری را به دست آورده و یا کسب کرده است .
آنچه ناگزیر و حتمی الوقوع است مرا خشمناک نمی کند. عشق به سرنوشت در اعماق دل من نهفته است .
:: موضوعات مرتبط:
زندگی نامه بزرگان ,
سخنان فریدریش ویلهلم نیچه ,
,
:: برچسبها:
جملات فلسفی و زیبا از فریدریش ویلهلم نیچه ,
:: بازدید از این مطلب : 3212
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0